داستان قلب برفی کاگامیp2

عسلناز · 16:43 1399/11/20

سلام😊

شرمنده یه مدت پارت ندادم🙁

الان هرروزسعی میکنم فعالیت کنم💙

بروادامه لاولی:)

کاگامی:بروباو

***********🔷🔷🔷🔷

آدرین:نه جدی جدی دارم میگم:/

ک:خو منم عاشق لوکاعم:/

آ:کاگامی توروخدابگوراس میگی🤩

🔺همون لحظه لوکا ازاونجاردشدومارودیدوسلام کرد

لوکا:سلام بچه ها:)

مری،آدری،کاگا:هاییییی

اززبان لوکا...*

کاگامی بهم نزدیک شد و گفت:میخوام یه چیزی که مدتهاس بایدبهت میگفتموبگم💙

لوکا:خب.......بگومیشنوم

کاگامی:من....م....من عاشقتممممم

اززبان کاگامی...*

گونه هام سرخ شد☺️

لوکاسرشوآوردجلووگفت:اژدهای من منم عاشقتم

🔷هفت روزبعد...**

اززبان آدرین:

به کت تبدیل شدم ورفتم خونه مری اینا؛مامان وباباش رفته بودن سفر