داستان قلب برفی کاگامیp2

سلام😊
شرمنده یه مدت پارت ندادم🙁
الان هرروزسعی میکنم فعالیت کنم💙
بروادامه لاولی:)
کاگامی:بروباو
***********🔷🔷🔷🔷
آدرین:نه جدی جدی دارم میگم:/
ک:خو منم عاشق لوکاعم:/
آ:کاگامی توروخدابگوراس میگی🤩
🔺همون لحظه لوکا ازاونجاردشدومارودیدوسلام کرد
لوکا:سلام بچه ها:)
مری،آدری،کاگا:هاییییی
اززبان لوکا...*
کاگامی بهم نزدیک شد و گفت:میخوام یه چیزی که مدتهاس بایدبهت میگفتموبگم💙
لوکا:خب.......بگومیشنوم
کاگامی:من....م....من عاشقتممممم
اززبان کاگامی...*
گونه هام سرخ شد☺️
لوکاسرشوآوردجلووگفت:اژدهای من منم عاشقتم
🔷هفت روزبعد...**
اززبان آدرین:
به کت تبدیل شدم ورفتم خونه مری اینا؛مامان وباباش رفته بودن سفر